سکوت شب مرا در بر گرفته

اشک هایم صورتم را قاب گرفته

دست هایت شانه هایم را گرفته

اما من

گرفتن قلبت را می خواهم ولی نمی توانم

چون تو

خیلی وقت است که

دور قلبت حصاری پولادین کشیدی

چرا نمی دانم

اما بدان

اشک های امشبم در این سکوت و در آغوش تو

فقط برای تو

می ریزند


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها